فردا 25 شهریور

ساخت وبلاگ
چرا وقتی اون مردِ ۳۵ ساله ای که زن و یه پسر ۵ ساله داره بهم ابراز علاقه میکنه بهش  میخندم و اجازه میدم ادامه بده؟ چرا گاهی تو تفکراتم میاد و نقش میبنده و با خودم  تصور میکنم که رابطه با یه مرد زن و بچه دار چه طور میتونه باشه؟  چرا وقتی بهم میگه که دوستم داره نمیزنم تو دهنش که دندونهاش خورد بشه و به جاش  میخندم ؟ من از کی اینقدر لجن شدم؟ من از کی اینقدر آشغال شدم؟ حالم از خودم به هم میخوره ... من هیچ وقت پرفکت نبودم نه تو درس، نه تو کار، نه زیبایی و اندام و اخلاق و هیچییی هیچ وقت بهترین نبودم هیج وقت رو قله نبودم هیچ وقت آدم خاص زندگی یه نفر نبودم هیچ وقت ابراز علاقه ای که واااااقعا حس کنم داره از قلب طرف میاد که به قلبم بشینه تجربه نکردم هیچ وقت تنها گزینه کسی نبودم من هنوز یه عشقی که شیرینش تا اخر عمرم تو ذهنم بمونه رو تحربه نکردم من هنوز نتونستم همه ی عشق و علاقه م رو به یه نفر بدم و با همه ی قلبم ازش عشق بگیرم با من هیچ وقت خوش نمیگذره من نمیتونم یه آدم کول و باحال باشم نمیتونم کاری کنم که طرفم‌ بخنده و کیف کنه نمیتونم پایه ی مسخره بازیهاش باشم نمیتونم به کسی حس ارامش بدم من به هیچ دردی نمیخورم و حالم به شدت از خودم به هم میخوره و حالم با شدت خیلی بیشتری بده... فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 111 تاريخ : شنبه 22 بهمن 1401 ساعت: 6:25

حالم به شدت بده از همه چیز حالم به هم میخوره از س.ت ، از رضا، از اون مرد ۳۵ ساله، از تمام ادمهایی که دوسشون داشتم ، از خانواده م ، بیشتر از همه از بابام حالم به هم میخوره و حتی دلم نمیخواد یا لحظه دیگه تو این خونه نفس بکشم هیچ کسی رو ندارم که حتی باهاش حرف بزنمافکار سویسایدم بعد از مدتتتتتها برگشتن به شدت زیاد و قوی  باز دارم بهش فکر میکنم باز دارم تو ذهنم دارو جمع و جور میکنم که کارخودمو تموم کنم حالم خیلی بده کاش گریه م میگرفت  کاش میتونستم گریه کنم شاید یه کم آروم میشدم ... فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 95 تاريخ : شنبه 22 بهمن 1401 ساعت: 6:25

برای فردا _ دفاع پزوپوزال_ بی دلیل استرس دارمو حتی کسی رو ندارم که براش توضیح بدم و باهاش حرف بزنم ...  :) صمیمی ترین دوستم که بابت کارهای مهاجرتش خودش ۱۰۰ مرتبه بیشتر از من استرس داره خانواده درکم نمیکنن کسی دیگه هم نیس  بله تنهایی اینجوریه ... این فقط یه قسمت خیلی خیلی خیلی کوچیکشه [راستی گرفتگی صدام با گرفتن مقدار زیادی کورتون خوراکی و تزریقی و خوردن پودر  روتارین حل شده ،  الان فقط ی کم سرفه دارم که با آب جوش حله  پودر روتارین هم همون چهارتخمه تو عطاریهاس] فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 68 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:15

از اخرین باری ک دیدمش ۳ ماه کامل گذشت

۳ ماه پیش مث امروز تولدش رو جشن گرفتیم ...

و امروز خیلی خوشحالم که چنین لکه ی ننگی از زندگیم پاک شده .‌‌..

پ.ن۱: دفاع کردم، با موفقیت و رضایت :)

پ.ن۲: تو بخشم الان، و همین الان دیدم که یکی از مریضهامون که یه اقای ۱۹ ساله ست

داشت پورن میدید :/، میدونم که همه میبینن و اینم اقتضای سنشه ولی اخه الان؟ اینجا ؟

سرِ دیالیز آخه؟ ...

فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 70 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:15

تا به حال با ۳ نفر تو ایستگاه مترو تئاتر شهر خداحافظی کردم و بعد دیگه ندیدمشون... اولی رضا بود همون‌ پسری ک اوایل اومدنم به تهران باهاش آشنا شدم، تو ایستگاه تئاتر شهر از هم خداحافظی کردیم ، من برگشتم خوابگاه و اون میخواست بره ترمینال و بره شهرشون و دو سه هفته بعد برگرده که ... نشد کلا ... و دیدارمون رفت به قیامت دومی س.ت بود، تو ایستگاه تئاتر شهر از هم خداحافظی کردیم من برگشتم خونه و اونم گفت که برمیگرده خونه( ولی نمیدونم واقعا رفت کدوم قبرستونی)، حدود ۲ هفته بعد از  اون دیدار حس کردم داره خیانت میکنه و چند روز بعد مطمئن شدم و ... تمام ... سومی هم بهترین دوستم بود قرارمون ایستگاه تئاتر شهر بود رفتیم کافه لمیز _ باید از خروجی ۴ بیایی بالا_ و برای  آخرین بار با هم رفتیم نشستیم تو کافه و کنار هم موکا و کیک خوردیم و آخرین عکس  دو نفره مون رو گرفتیم ، هدیه ش رو دادم و برای آخرین بار بغلش کردم گریه کردم و براش آرزوی موفقیت کردم و من برگشتم خونه و اونم همینطور و چند روز بعد (۲۰ دی)  برای همیشه رفت آمریکا  فرق این ۳ تا این بود که فقط تو آخری میدونستم همه چیز برای آخرین باره ... و هرچی که فکر میکنم دیگه دلم نمیخواد گذرم به ایستگاه تئاتر شهر بیفته... دلم تنگه دلم برای همه ی آدمهای درست و اشتباه تنگه .‌‌.. فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 105 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:15